با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری بر نفوذ دشمن ، در سلسه مقالاتی سعی داریم چگونگی نفوذ و نقش واسطه گران را در پروژه نفوذ دشمن واکاوی کنیم . به گزارش رصد مراغا ؛ در شرایط پیش رو، نظام سلطه میکوشد با بهره گیری از فضای پس از توافق ، پروژه […]
با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری بر نفوذ دشمن ، در سلسه مقالاتی سعی داریم چگونگی نفوذ و نقش واسطه گران را در پروژه نفوذ دشمن واکاوی کنیم .
به گزارش رصد مراغا ؛ در شرایط پیش رو، نظام سلطه میکوشد با بهره گیری از فضای پس از توافق ، پروژه چند بعدی نفوذ در ارکان قدرت انقلاب اسلامی ایران را تسهیل کرده و به موازات آن، روند نفوذ منطقه ای خود را نیز سرعت بخشد. این در حالی است که مسئله نفوذ امری مسبوق به سابقه بوده اما نکته اساسی، تغییر ماهیت فرآیند نفوذ و نقش آفرینی عواملی نوین در آن است که داستان را متفاوت از گذشته می کند. رهبر آگاه انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) در جمع خانوادههای شهدای فاجعه ۷ تیر ۱۳۶۰ در خصوص جریان تاریخی نفوذ می فرمایند:«یک جریانی از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در کار بود. مسئله اتفاقی نبود که افراد مؤثر را، افرادی که برای این ملت سرمایه بودند، یکی بعد از دیگری یا شهید کردند یا خواستند شهید کنند و خداوند حفظ کرد …. مسئله یک مسئله تنظیم شده بود و هست… این یک مسئلهای بود و یک جریانی.
این جریان هست همراه با این انقلاب، همزاد با این انقلاب و همراه با این انقلاب و الآن هم هست و بعدها هم خواهد بود.
مسائل آمریکاست و اسلام؛ جریان، جریان آمریکایی در مقابل اسلام… از اول یک جریانی منسجم شده و برنامه ریزی شده در کار بود و ما درست توجه به آن نداشتیم، کم کم هی مطالب معلوم شد، کم کم خودشان را لو دادند و رسید به اینجا که من هر چه جدیت کردم که نرسد به اینجا، رسید… این یک جریانی بود و هست که میخواهند این کشور را با آن جریان بکشند به طرف آمریکا».
پدیده نفوذ؛ از دیروز تا امروز
این بیانات حکیمانه که عمق درایت و تیزبینی امام عظیم الشأن انقلاب را نشان میدهد، تصریح دارد که فرآیند نفوذ و بسترهای ایجاد آن همزمان با انقلاب پیش رفته و پیوند نامیمون کارتلهای صهیونیستی و باندهای قدرت و ثروت با عناصر و جریانهای داخل به همراه غرب نیز باعث تسریع این روند و توسعه نفوذ در شئون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ، امنیتی و … شده است. تورق برگهای کتاب انقلاب، رشحاتی از این برنامه ریزی دشمن برای نفوذ را بر ما آشکار میکند.
نفوذ سیاسی در مرکز تصمیمساز و تصمیمگیر در کوران انقلاب، به رخنه عناصری درون حاکمیت انجامید که دل در گرو نسخه پیچیهای غربی و سکولار داشته و بی تفاوت به ساختار فرهنگ سیاسی بومی ایران، ندای جامعه مدنی غربی و توسعه سیاسی را سر میدادند. دهه دوم عمر انقلاب با روی کار آمدن دولت دوم خرداد، جولانگه تاخت و تاز جریانی در عرصه سیاست ورزی بود که مراکزی همچون مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری با محوریت موسوی خوئینیها، مأمنی امن برای فعالیتهای آنان به حساب می آمد. تئوری پردازیهای سیاسی این جریان، مُسکن جان تب زده روشنفکری غرب زده در دوره گذار از سوسیالیسم به لیبرالیسم قرار گرفت و جمهوری خواهی غربی مورد ادعای این جریان در پوشش گفتمان اصلاح طلبی، سعی در زدن ریشههای مردم سالاری دینی داشت.
متأسفانه این روند با تغییر فضای سیاسی کشور و روی کار آمدن دولتی پایبند به اصول انقلاب در سال ۸۴ متوقف نشد و به شیوهای دیگر پیگیری گردید. آفتهای معطوف به قدرت طلبی، بی پروایی در برابر ولایت الهی و سهل اندیشی در قبال اقدامات دشمن در کنار تلاش وسیع سرویسهای اطلاعاتی، انحرافی را در دل جریان مکتبی دولت نهم و دهم پایه ریزی کرد تا دریچه نفوذ و امید دشمن به اثرگذاری تداوم یابد. به عنوان مثال می توان از حضور وابستگان رژیم گذشته در پوشش شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و گستردن فرش قرمزی برای آنها و نقش آفرینی افراد مسئله داری همچون پریوش سطوتی( همسر مرحوم دکتر فاطمی) برای تقرب به برخی از عناصر این دولت نام برد.
همانطور که اشاره شد، پس از تغییر فضای سیاسی داخلی و شکل گیری شرایطی جدید، دشمنان نظام اسلامی، ترجمان دیگری از فرآیند نفوذ سیاسی را ارائه کردند که در آن ، دیپلماسی عمومی نقش به سزایی ایفا میکند. این سبک از دیپلماسی، علاوه بر دولت، نخبگان و افکار عمومی را نیز مخاطب قرار داده و با پر کردن خلاء شناخت از مکانیزمهای اجتماعی در جامعه هدف، باورها و عقاید آنها را دچار تغییر تدریجی می کند. دیپلماسی عمومی با ارتباطگیری هدفمند و هوشمندانه با لایههای گوناگون جامعه هدف، نتایج متنوعی را در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و … به دنبال دارد که تغییر در محاسبات مسئولان و نخبگان، وابستگی به اقتصاد جهانی و هضم شدن در آن، شبکه سازی اجتماعی ، تغییر سبک زندگی، پیاده سازی شیوههای جاسوسی نوین و … تنها بخشی از آن می باشد.
نفوذ فرهنگی نیز با اهداف ایجاد رخنه، اخلال و خدشه در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی، داستان غمبار دیگری است که ابعاد آن به مراتب خطرناک تر از سایر جنبههای نفوذ به حساب میآید؛ چرا که از حیث زیر ساختی، بسترهای این شکل از نفوذ، پیش از انقلاب در کشور مستحکم شده و سرپلهای تزریق فرهنگ بیگانه از قبلها فراهم آمده بود. علاوه بر این، تنوع ابزارهای اثرگذار در حوزه فرهنگ و روند تدریجی اما عمیق تغییرات فرهنگی باعث شده میزان تهدید پذیری نفوذ فرهنگی از حیث گستره، عمق و محتوا قابل توجه باشد. این موضوع به حدی رشد یافت که حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز که با هدف تغییر ریل سیاستگذاری فرهنگی در دوران انقلاب شکل گرفت، از گزند عناصر نفوذی جریان غربگرا و تحمیل این تفکر مصون نماند، اقتدای منادیان لیبرالیسم فرهنگی به عناصری همچون سروش و بشیریه و راه اندازی حلقههای کیهان فرهنگی تا دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در کنار جریان سازی رسانهای با هدف مهندسی افکار عمومی در دهه دوم و سوم انقلاب، شبیخون فرهنگی آرامی را رقم زد که میدانداری آن را سیاست گذاران لیبرال و مروجان تساهل و تسامح در قامت امثال مهاجرانی ها بر عهده داشتند.
در چنین شرایطی، بازگشت عناصر فرهنگی وابسته به رژیم گذشته و مرتبط با سرویسهای جاسوسی غرب و بعضاً فرماسونری چون سعیدی سیرجانی، مسعود بهنود و … به کشور جای بازگشت سرمایه داران و دلارهای ایرانیان خارج از کشور را گرفت . کار به جایی رسید که این عناصر معلوم الحال، حتی جرأت تردید آفرینی پیرامون مشروعیت نظام دینی و حضور روحانیت در عرصه سیاسی را به خود دادند. هر چند در همان دوران، رهبر فرزانه انقلاب بر اساس دادههای اطلاعاتی، برخی مطبوعات را پایگاه دشمن معرفی فرمودند اما مسئولان مربوطه، با تساهل از کنار آن عبور کرده و تهاجم فرهنگی را نیز تعامل فرهنگی نامیدند. بر همین اساس بود که تبعات جبران ناپذیر آن آسیبها همچنان در زیر ساخت های فرهنگی کشور ریشه دوانیده و شرایط را برای اثرگذاری و نفوذ فرهنگی فراهم نگه داشته است.
از سوی دیگر، نفوذ اقتصادی نیز از طریق اتخاذ الگوها و مدلهای توسعه غربی برای توسعه کشور، بی توجهی دولت کارگزاران به موضوع تبعیض و ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه و چشم پوشی از مفاسد اقتصادی و طبیعی جلوه دادن آن، شکل دهی یک طبقه اشرافی با ثروتهای باد آورده حاصل از ویژه خواری در درون خانواده انقلاب را در پی داشت. در این دوره، دست یابی به قراردادهای خاص و اعمال نفوذ در پروژههای بزرگ اقتصادی منجر به این شد که بزرگ زادگانی در پیوند با «نوکیسه گان» و «قدرت پیشگان» و در سایه «نامها» مصونیت یافته و فربگی اقتصادی و طبقه اجتماعی خاصی را برای خود دست و پا کنند.
طی سالیان گذشته نیز این شبکه اقتصادی فاسد بعضاً با هدایت سرویسهای اطلاعاتی بیگانه در بستر بی نظمی اقتصادی حاصل از تحریمها به آلوده سازی نهادهای کشور مبادرت ورزیده و در بخشهای وسیعی از قبیل حوزه نفت، صنایع و معادن، مؤسسات مالی و بانکی، حوزه ملک و مسکن نیز دست اندازی کردهاند.
با روی کار آمدن دولت یازدهم و جدی شدن مسیر مذاکره و برقراری روابط و همچنین تاکید بر قابل تسری بودن تجربه مذاکرات هستهای در سایر مسائل از سوی جریانهای خارجی، فضای جدیدی برای طمع ورزی دشمنان به تشدید نفوذ و ارتقای آن از سطح اعزام و استخدام عناصر نفوذی به توسعه آن از طریق تاثیرگذاری بر باورها و ارادهها از طریق جذب و همراه سازی مهیا شد. در حقیقت، این شکل از نفوذ که در شرایط تعاملی و ارتقای سطح تماس و رابطه سیاسی اتفاق می افتد، با گشوده شدن باب افزایش مناسبات، ارتباط مستقیم داشته و امکان استفاده راحتتر از عناصر نفوذی را برای وساطت، زمینه سازی و بسترسازی نفوذ فراهم می سازد.
در این وضعیت ، نفوذ کننده میکوشد تغییر رفتار را با ایجاد تغییر در دستگاه محاسباتی مسئولین و نخبگان از طریق عناصر سیاسی و تغییر باورها را از طریق عناصر فرهنگی مهیا سازد که البته در این مسیر، با به کار بردن شیوه های گوناگون اثرگذاری از تطمیع تا ارعاب و تهدید، زمین بازی نفوذ را فراخ تر و مسیر ورود خود را عملیاتی تر سازد. وعدههای اقتصادی در این باره نیز نقش تسهیل کننده را برای نفوذ فرهنگی و سیاسی بر عهده دارد؛ به این شکل که مسئولین اجرایی را برای حل مشکلات و تنگناهای کشور از یک سو و مردم را در طمع ورزی برای کاهش فشارها از سوی دیگر وسوسه کرده و به تجدید نظر در باورهای انقلابی دعوت میکند. در واقع نفوذ کننده به دنبال قبولاندن خود به عنوان ناجی به واحد سیاسی یا جامعه هدف است که کلید موفقیت او در پذیرش وعدهها و ادعاها از سوی این واحد یا جامعه هدف می باشد. به عبارت دیگر؛ عنصر نفوذی تسهیل کننده و یا مروج ارزشهای نفوذگر است و می کوشد تا مقاومت موجود در واحد یا جامعه هدف را در هم شکند.
در شرایط پیش رو طبیعی است که شبکهای از عناصر نفوذی مجدداً بر اساس روشهای نوین، سازماندهی و فعال شده و یا در ادامه مأموریت به وظایف گسترده تر گمارده شده باشند که در این رابطه، هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) و اشتباهات محاسباتی نفوذ کنندگان ، موجب دستگیری و رسوایی این عناصر نفوذی شد. امری که به عنایت الهی موجب بر هم زدن معادلات نفوذ دشمن و از هم پاشیده شدن اقدامات شبکهای آنها در محیط داخلی و بر ملا شدن جریان نفوذ گردید.
نویسنده : ر.م
ادامه دارد …
Sunday, 19 May , 2024