دست اندر کاران این نوشته همگی باسواد و دارای کارت ملی ایرانی می باشند و از جای خاصی تغذیه نمی شوند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رصدمراغا ؛ حتما در جمع شما هم هستند سوم شخص هایی که در اثناء بحث سیاسی از کوره در می روند و می گویند: بس کنید!! چقدر حرف های قلمبه سلمبه ی سیاسی می زنید؟ کمی کوتاه بیائید. مگر شما جز یک شهروند ساده چیزی دیگری هستید؟ لطفا معمولی زندگی کنید! در نگاه اول حرف بدی هم به نظر نمی آید. ما نه سر پیاز و نه ته پیاز حاکمیت نیستیم. پس این همه بحث و تحلیل سیاسی به چه کار ما می آید؟

اما کمی که عمیق تر می شوی و نیم نگاهی به تاریخ می اندازی می فهمی همین جای پیاز که تو ساکن آن هستی چندان هم بی اهمیت نیست. اهمیتش آنجاست که منِ به اصطلاح عامی و غیر سیاسی سر بِزنگاه، به خاطر نبود تحلیل سیاسی و نداشتن قدرت تشخیص سره از ناسره، اسیر خدعه های معاویه ها و عمروعاص ها و ابن زیادهای زمان می شوم. تاریخ پر است از عالمان و فرماندهان و قضاتی که به علت نداشتن همین تحلیل سیاسی خود گمراه شدند و عده ای عامی چون من را با خود به سقوط کشاندند. ابوموسی اشعری، عبیدالله ابن عباس و شریح قاضی همه از این قماش آدم ها هستند.

مردم برای زندگی در این عصر فتنه خیز لازم است تحلیل سیاسی داشته باشند. منظورم این نیست که همگی تئورسین و متفکر سیاسی باشند. این خواسته امری است تقریبا محال. اما می توان کاری کرد که مردم تحلیل سیاسی داشته باشند و به وقت لازم تصمیم بگیرند. و به وقت لازم اقدام کنند. اقدامی که به اندازه و در محل صحیح خود باشد. اما اگر مردم توان حلاجی مسائل را نداشته باشند همیشه یک قدم از دغل بازان عرصه سیاست عقب خواهند بود و و بازیچه دست آنان         می شوند. لیکن اگر عمده ی مردم از توان تحلیل مسائل برخوردار باشند اسیر هوچی گری ها نمی شوند و با دیدن قرآن های سرنیزه عقل نمی بازند.

در سال های پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز همین فقدان ادارک سیاسی بود که آن هزینه ی سنگین را به امت رسول الله تحمیل کرد و در نتیجه آن علی بن ابیطالب ۲۰ سال خانه نشین شد و سکوت کرد و کسی نپرسید چرا. به خلافت رسید و برای حفظ حکومتی که هیچ میلی به آن نداشت ۴ جنگ داخلی داشت و باز کسی نپرسید چرا. مجبور به پذیرش حکمیت شد و کسی نپرسید چرا. از قبول نتیجه حکمیت سر باز زد و هیچکس ندانست چرا!! و در نهایت بر سر نماز به شهادت رسید و بودند مردمی که گفتند مگر علی نماز می خواند؟ این یعنی مردمی که علی ۶۳ سال با آنان زیست، آنقدر ساده بودند و گاها احمق که یکبار خود او را ندیده بودند، و همیشه بر اساس عملیات روانی دستگاه دشمن، علی را برای خود ترسیم نموده بودند. یا در خصوص امام حسن(ع). هیچگاه از خود نپرسیدند حسن بن علی بر چه مبنایی صلح با معاویه را پذیرفت و چه شد او که همه اذعان به درستکاری و نیک اندیشی اش داشتند مضل المومنین خوانده شد و چرا با دشمن خونی پدرش و کسی که جرثومه انحراف و فساد بود صلح کرد. و باز همین فقدان تحلیل سیاسی است که باعث می شود فرد درک نکند چرا صلح حسن ختم به قیام جهادی حسین بن علی می شود و او را علیه حاکمیت بنی امیه می شوراند. آیا جز این است خواص دنیا طلب و مردمان ناآگاه جام زهر در کام امامشان کردند و عملا تمام راه های پیش روی رهبر جامعه را بستند. و در نهایت کار بدان جا رسید که برای افشای چهره ی نفاق و تزویر راهی جز قیام پیش روی حسین بن علی نماند و او با خون پاک خود و اهل بیتش فریادگر خطر انحراف و نفوذ در حاکمیت جامعه شد. آری! درد اینجاست که این آدم ها از خود نمی پرسند چه رابطه ای هست بین سکوت و خانه نشینی ۲۰ ساله ی علی و بی رغبتی اش در قبول حکومت با ۴ جنگ داخلی برای حفظ همان حاکمیت و در نهایت این فصول از تاریخ اسلام چگونه به صلح قهرمانانه حسن بن علی و سرانجام قیام خونین و ماندگار حسین بن علی می رسد. گویی این خانواده از مادر و پدر گرفته تا تک تک فرزندان رسالت مهمی بر دوش دارند و تا مردم توان تحلیل صحیح رویدادها را نداشته باشند رسالت اینان نیز غریب و مظلوم باقی خواهد ماند.

آری تحلیل سیاسی لازم است تا مردم اسیر چنگال بوق های قدرت نشوند و چون بردگانی بی اراده نردبان قدرت طلبان نگردند. تا زمانی که مردم به قوه تحلیل نرسند، و نتوانند حق را از ناحق تشخیص دهند، همچنان علی بی کس و تنها در محراب ضربت خواهد خورد و فزت و رب الکعبه سر خواهد داد. همچنان حسن در کنج خانه ی خویش مسموم زهر کینه ی نفوذی های معاویه خواهد شد و جسم پاکش آماج تیر دشمان خواهد گشت و همچنان حسین قربت الی الله سربریده خواهد شد و اسب بر پیکرش تاخته خواهد شد و به شکرانه رفع غائله ی خروج او، در پایتخت حکومت پدرش مسجد بنا خواهند کرد. اینها همه به این دلیل است که مردم نمی توانند به درستی وقایع را تحلیل نمایند. نمی توانند در فضای غبارآلوده شده حق را از ناحق تشخیص دهند و اینکه نمی شناسند با چه دستگاه پر تزویر و منافقی مواجه هستند.

تاریخ اسلام سراسر عبرت هایی از این دست می باشد و مادامی که ما از این عبرت ها درس نگیریم، محکوم به تکرار آن اشتباهات هستیم. امروز جامعه ما نیازمند کسانی است که فارغ از بازی های مکارانه سیاسی، دشمنان واقعی را به مردم معرفی کنند و آنان را از گرداب روزمرگی و به دور خود گشتن برهانند. باید بدانیم نخستین گام ها به سوی تحقق وعده الهی از  وادیِ دانایی و آگاهی عبور می کند. در غیر اینصورت ما نیز سرنوشتی جز بردگی در چنگال اصحاب زور و تزویر نخواهیم داشت.

 

 

به یاری خدای توانا ادامه خواهیم داد…