اینها برگی از تاریخ مردم یک دیار بود. ولی از این صفحات تاریخ نتایجش برای نسل های بعد می ماند.     به گزارش رصدمراغا به نقل از سرویس فرهنگی تبریزبیدار؛برداشت اول: ۱۰ دی ۱۲۹۰ هجری شمسی مصادف با  عاشورای حسینی ، تبریز. میدان دارالحکومه. ثقه الاسلام تبریزی عالم مجاهد به همراه ۷ […]

ذلت و عزت یک شهر در صفحات تاریخ

 

 

اینها برگی از تاریخ مردم یک دیار بود. ولی از این صفحات تاریخ نتایجش برای نسل های بعد می ماند.

 

 

به گزارش رصدمراغا به نقل از سرویس فرهنگی تبریزبیدار؛برداشت اول: ۱۰ دی ۱۲۹۰ هجری شمسی مصادف با  عاشورای حسینی ، تبریز. میدان دارالحکومه. ثقه الاسلام تبریزی عالم مجاهد به همراه ۷ نفر دیگر از مبارزان مشروطیت توسط قزاق های روس به دار آویخته می شود. بساط قمه زنی در  چند صد متری میدان دارالحکومه  گرم  است  ولی با این حال، فاجعه شکل می گیرد جنبش مجاهدان تبریزی به ترفند روس ها شکست خورد و تلاش های مجاهدان به بادرفت.

برداشت دوم : ۱۲ دی ۱۲۹۰ هجری شمسی. سه روز از شهادت  ثقه الاسلام و یارانش می گذرد، قزاق های روس عرصه برای یکه تازی خود خالی می بینند و با حمله وحشیانه به مردم تبریز، شهر را  غارت و کشتار بی رحمانه ای به راه می اندازند.

برداشت سوم: عاشورای سال ۱۳۸۸ هجری شمسی: کشور ۸ ماه است که صحنه درگیری و اغتشاشات به بهانه اعتراض به نتایج انتخابات است. در طی چند ماه گذشته اغتشاش گران از هر مناسبتی برای تظاهرات استفاده می کنند. اعتراض ها از روز قدس به بعد رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد. چند روز مانده به عاشورا رادیوهای فارسی زبان بیگانه  پیاده نظام داخلی را  به کشاندن اعتراضات به میان عزاداران حسینی تشویق می کنند. خبر کوتاه است و تکان دهنده؛  کف و سوت و بی حرمتی در عصر روز عاشورا و سران فتنه پیام می دهند اینها امت خداجو بودند. خون ها  به جوش می آید…
برداشت پایانی:۸ دی ۸۸؛  تبریز در غم همیشگی سرور و سالار شهیدان و امروز یک غم جانکاه دیگر. خبر بی حرمتی فتنه گران در روز عاشورا شهر حسینی تبریز را در بهت و اندوه فرو برده ولی یک حرکت قافیه ها را عوض می کند. خروش مردم تبریز بر ضد فتنه گران و سخنرانی آتشین و بی سابقه امام جمعه تبریز سیل به راه می اندازد و کشور را فرا می گیرد و بساط فتنه گران جمع می شود.
اینها برگی از تاریخ مردم یک دیار بود. ولی از این صفحات تاریخ نتایجش برای نسل های بعد می ماند؛  روزگاری مردم شهری که شهر حسین می نامندش با خدعه ابن زیاد زمان راه لبیک به حسین (ع) را در کوبیدن قمه های حماقتبر سر خود می بیند و یاران حسین را در معرکه تنها می گذارند و از تاریخ درس عبرت نمی گیرند و ابن زیاد هم زهر چشمی می گیرد و بر صغیر و کبیر رحم نمی کند. و روزی هم داریم که تبریز این بار به درست اولین شد اولینی که ماندگار شد تا یزیدیان زمان بدانند که حسین دیگر تنها نیست که ندای هل من ناصر ینصرنی و أین عمار سر دهد؟ اما چه شد که تاریخ یک شهر را دو حادثه عوض می کند. تاریخ عرصه بزنگاه هاست. روزی حسین و یاران قلیلش ایستادند که حال همه ی عالم به احترامش می ایستند . چرا!؟  چون اسلام علوی  تسلیم بودن در برابر  حق را می خواهد و اسلام اموی سرخم کردن در برابر زر و زور.

پیر فرزانه جماران این درس های تاریخ را به درستی دریافت و به ما یاد داد که اسلام انقلابی، اسلام اصیل و در یک کلمه اسلام ناب محمدی، اسلام نفی کفر و ظلم و لبیک به حسین  زمان است ولی اسلام اموی، اسلام تحجر و اسلام آمریکایی چاره را در مصالحه با زورگویان و پرداختن به ظواهر دین  می داند؛ دم مسیحایی امام، تبریز را دوباره زنده کرده و این بار تبریزفهمید که تنها گذاشتن حسین در میدان نبرد نتیجه اش لگد مال شدن عزت این کهن شهر و قتل و غارت و تسلط دوباره یزیدیان است و این شد  که مردم تبریز در درس تاریخ ۲۰ شدند و خود تاریخ ساز.