یادداشت / تسلط یا توهم تسلط تفکر غرب و در راس آن صهیونیست جهانی بر حکومت ها و ملت ها و حتی گذشته ، بر هر یک به طریقی ، از جمله بحث ها یی است که در باره ی آن مانور های زیادی داده می شود و غرب را به عنوان یک تفکر موفق […]

یادداشت / تسلط یا توهم

تسلط تفکر غرب و در راس آن صهیونیست جهانی بر حکومت ها و ملت ها و حتی گذشته ، بر هر یک به طریقی ، از جمله بحث ها یی است که در باره ی آن مانور های زیادی داده می شود و غرب را به عنوان یک تفکر موفق و دارای بنیه که توانسته است به جهان مسلط شود معرفی می کند در حالی که غرب چیزی جز آشوب ، بیدادگری ، دیکتاتوری ، چپاول ، خودسری و کشور سوزی نیست.

 

نویسنده رصد مراغا – جعفر . ق

 

در هر حال این یک تفکر غلطی است و غرب بر جهان تسلطی ندارد ، در دست داشتن اقتصادی که به بنبست رسیده است و یا گذاشتن و یا برکناری چند حکومت که در نهایت برعلیه خودشان تمام می شود به هیچ وجه به معنی تسلط نمی تواند باشد.IMG09581547

این مقاله در نظر دارد تا این تفکر غلط را مورد نقد و بررسی قرار دهد.

انسان موجودی است که دارای یک سری ویژگی های روحی و روانی می باشد که هر یک از این ویزگی ها در یک نگاه کلی در جامعه تاثیر می گذارد . روی این اساس انسان به سه بُعد ذهنی ، رفتاری ، فطری یا قلبی تقسیم می شود . ذهن انسان همان تفکرات و اندیشه های او را تشکیل می دهد ، رفتار انسان متشکل از آداب و معاشرت و ویژگی های خاص رفتاری اوست و در نهایت فطرت و قلب انسان فطریات و عواطف انسان را تشکیل می دهد.

به همین نحو اجتماع و جامعه نیز دارای هر یک از این ابعاد می باشد ، زیرا جامعه تشکیل یافته از همین افراد بشر می باشد . ذهن انسان مساوی با ذهن و تفکر یک جامعه ، اگر اکثریت افراد جامعه فکری واحد داشته باشند جامعه ی آنها نیز همین فکر را خواهد داشت اگر جامعه ای در تفکر وابسطه به دیگری باشد و  فکر مخصوص به خود را نداشته باشد از لحاظ فکری وابسطه به غیر محصوب می شود ، یا رفتار اجتماعی از همین رفتار انسانها تشکیل می شود و باعث به وجود آمدن فرهنگ و آداب و رسوم خاص یک جامعه می شود ، بحث فرهنگ بحث قابل تاملی است. برای درک بهتر مطلب نظرهای حضرت امام را در باره ی فرهنگ اسلامی بررسی می کنیم  . حضرت امام فرهنگ اسلامی را یک فرهنگ متمایز می دانند ایشان فرهنگ اسلامی را به یشرف های علمی محدود نمی کند ، بلکه تمدن اسلامی را دارای روحی سرشار از ایمان معرفی می کند که در تمامی ارکان آن جریان دارد و آن را از سایر تمدن های بشری متمایز می کند . از نظر حضرت امام غرب نتوانسته است ماهیت تمدن اسلامی را کشف کند . غرب به میزان درک ناقص خود ، تمدن اسلامی را در «اتاق های نقاشی ، ظروف چینی ، ساختمانهای مرتفع و پرده های قیمتی می بیند» در حالی که این مساله جز کوچک و ناچیز از تمدن اسلامی را تشکیل می دهد .

تمدن اسلامی تمدن تک بُعدی نبوده که توسعه و پیشرفت مادی و رفاحی بشر را لحاظ و از ارتقای معنوی انسانها غفلت کرده باشد . تمدن اسلامی که منبعث از منبع سرشار وحی بود هم به ارتقای مادی و امکانات رفاهی توجه داشت و هم رسیدن انسانها به زندگی جاوید و سعادت اخروی را دنبال می کرد و در این راستا حوزه ی مباحث دینی و اخلاقی پا به پای علوم دیگر مسلمانان رشد کرد و به کمال رسید. در دیدگاه امام ، برخورداری تمدن اسلامی از روحیه ی ایمان ، تاثیر عمده ای بر رشد و گسترش این تمدن گذاشت . این روحیه باعث تحییج مسلمانان و دمیدن روحیه ی شجاعت و تعهد به آنان شد.۱

و همچنین فطرت یا قلب مردم ، فطرت اجتماعی را به بار می آورد و جامعه را به سمت اهداف و آرمانهای مردم آن جامعه می کشاند .

صهیونیست ها شاید توانسته باشند در طول تاریخ بخش هایی از رفتار که گفته شد همان فرهنگ و آداب و رسوم است را تغییر دهند ، یا به برخی تفکرات جوامع خط  بدهند و اهداف خود را تا حدی پیاده کرده باشند ، ولی بحث فطرت و قلب انسان چیزی فراتر از این حرف ها است که بتوان آن را به راحتی تغییر داد.

در قرآن جاهای زیادی از فطرت درونی سخن به میان آمده چنانچه خداوند در آیه «اِنَّما تُنذِرُ من اتَّبَعَ الذِّکرَ و خَشِیَ الّرحمن بِاالغَیبِ»۲ به پیامبر می فرماید : تو تنها کسی را می توانی بیم دهی که از قرآن پیروی کند و از خدای رحمن در نهان بترسد . این نهان همان فطرت است که اگر فطرت مرده باشد فرد از خدا هم نمی ترسد «و تا چراغ هدایت فطری انسان روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد »۳و تمامی دعوت انبیا بیهوده است .کسی که با فطرت حرف می زند یعنی از خدا حرف می زند ، یعنی قلب او خدایی است .

لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الف بین قلوبهم ولکن الله الف بینهم»۴ دست قدرت خداست که قلب ها را به این سو وان سو می کشاند و آگر تمام عالم جمع شوند و بخواهند او را عوض کنند نمی توانند .

پس با این دلایل غرب هیچ تسلطی بر فطرت انسانها پیدا نکرده و فطرت است که آرمان انسان را مشخص می کند . اگر همین کشور های منطقه را مثال بزنیم خواهیم دید که هنوز فطرت آنان صدای اسلام را فریاد می زند ، اگر چنین نبود همین آمریکا به خواسته های چندین ساله اش که تشکیل خاورمیانه ی جدید بود دست می یافت . در صورتی که وعده ی خداوند است که فرمود لیظهره علی الدین کلّه»۵ دین مبین اسلام است که غالب است و تمامی فطرت های بیدار چه خواسته و چه ناخواسته اسلام را صدامی زنند .

امروز فطرت مردمانی چون سوریه ، عراق ، مصر ، بحرین ، یمن ، لیبی و حتی تونس بیدار است که با آن هجمه به خیابانها ریختند و ندای الله اکبر سر دادند ، در کشوری چون تونس حجاب ممنوع بود ، اجرای نماز جماعت و فرادا در انظار ممنوع بود مسلمانان برای ورود به مسجد باید کارت عضویت نشان می دادند البته این کارت به هر کسی داده نمی شد . مردم تونس به خاطر اجرا نشدن احکام اسلام قیام کردند نه به خاطر نان و آب یا همین مردم بحرین در خیابانها شعار یاحسین می دهند و پرچم یا حسین بر می دارند ، زیر شکنجه ها لبیک سر می دهند و تا پای جان و رسیدن به شهادت جلو می روند ؛ در سوریه لقمه نانی برای خرودن ندارند ولی با این همه روح مقاومت در چنین جاهایی بیدار است و نقشه های از پیش تعیین شده استکبار جهانی را نقش بر آب می کند .

این فطرت اسلامی و به قول حضرت امام روحیه ی سرشار از ایمان است که نمی تواند زیر بار ظلم برود به همین خاطر با شجاعت تمام  علیه طاغوت به پا خواسته است و صهیونیست ها باید چنین ادعایی(تسلط) را به گور ببرند . قلب این مردم فعلا در دست اسلام است و با این شواهد در دست اسلام نیز خواهد ماند.

اما دلیل مطرح کردن چنین مباحثی(تسلط) سلطه سازی و توهم سازی در اذهان است و اگر چیزی با این هجمه ی زیاد  چه مستقیم (اظهار در رسانه های جمعی کنفرانسهای خبری و…) و چه غیر مستقیم ( از طریق فیلمهای آخرالزمانی یا حتی انیمیشن های جذاب و دیدنی و در عین حال دارای مفاهیم خاص و…) به جوامع ارائه شود افراد ناخاسته قبول خواهند کرد که صهیونیستها مسلط بر جهان هستند. این هدف صهیونیست جهانی است که با سلطه سازی در اذهان به تسلط واقعی دست یابند.

.

انشاالله این حرکت مردم منطقه متصل به قیام تنها منجی بشریت امام زمان ارواحنا فداه و باعث برچیده شدن تفکرات صهیونیستی و کشور غاصب اسرائیل خواهد شد.

۱-میثم طاهری بنچناری – فرهنگ و تمدن غرب از دیدگاه امام خمینی(ره)

۲-یس۱۱

۳- مرتضی مطهری –فطرت –انتشارات صدرا

۴-انفال۶۳

۵-توبه۳۳