یادداشت زیر انتقادی است از وضعیت رها شده شهرستان مراغه که سال ها است از جایگاه اصلی خود دور مانده است .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رصدمراغا ؛ شهری با قدمت هزار ساله ، روزگاری پایتخت حکومت ها بوده، شهری که از هر سو می نگری باغ هایی سر سبزان را احاطه کرده است و به حق می توان باغ شهرش نامید.شهر تاریخی که آثار باستانی اش زیاد است از گنبد کبودش تا گنبد مدوّر،از گنبد غفاریه تا رصدخانه و رودخانه همیشه جاری اش صوفی چای،شهر  اوحدی ها و خواجه نصیر الدین هاو عبدالقادر هاو…

شهری با باغ های سرسبزش،چشمه های معدنی اش تا جاذبه هایی که هریک تنهایی قابلیت فراوانی را برای هر شهری می تواند به ارمغان بیاورد.

و اما اینک…!

این شهر با قابلیت ها و جاذبه ها و زیبایی های بی نظیرش گرفتار درد شده است دردی از جنس بی تدبیری مسئولانش ،دردی از نوع غفلت مدیرانش دردی که از ورودی اتوبان تا خروجی پادگان و از کوچه پس کوچه هایش می‌توان آن را حس کرد

دردی که سخت آزارش می‌دهد،آری انگار شهر یتیم شده است شهری که صاحب ندارد.

بگذارید نقطه آغازین این درد را از ورودی اش شروع کنیم همان نقطه ای که شاید در دوران ۱۶ ساله یا چهار سال های بعدی آقایان نماینده می شد آن را درمان کرد و اینک همان نقطه کانونی شده است برای بگو مگو های سیاسی و دستاویزی شده است برای ورود به مسئولیت جریان های انتخاباتی .

آری نکته آغازی در دردمان جاده مراغه هشترود است.

همان نکته ای که هرروز جان عده ای از مردمان شهرش را می گیرد و چه خانواده هایی را که داغدار جان عزیزانش می کند و چه ناراحتی هایی که برای رهگذرانش ایجاد می کند .

راستی مسئولان از این جاده تردد نمی کنند تا فضای زشت و آبرو ریزش را مشاهده کنند یا سفر های هوایی فرصت نگاه را از آن ها دریغ کرده است .

واقعیت این است که رانندگی در مسیر شخم زده این راه ، آه را از نهاد مردمان و مسافرانش بلند کرده است . چه با مسما است که مراغه را شهر چاله ها نامید، شهری که یاد آور مناطق عملیاتی است ،شهری که هرکس دچار در رفتگی استخوان باشد با سفر به این شهر درمانی و در افت خیز های جاده اش ، داروی دردش را به رایگان مژدگانی بگیرد.

ای کاش ، فرصتی می شد تا جگر گوشه ای از خانواده این ژن های برتر و آقازاده ها در مسیر سنگلاخی این شهر ( زبانم لال ) مختصر جراحتی بر می داشت و جان مردمان این شهر زخمی را می خرید و آنوقت می شد فرایند درمان درد را زود تر به نظاره نشست.

بی شک هر چقدر از فضای مهندسی شهری هم موفق عمل کنیم اگر شاهراه ورودی شهر آسیب زا باشد هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد و هیچ بنی آدمی قدم در این قتلگاه نخواهد گذاشت .

وارد شهرش که می شویم باز نهضت آسفالت مسئولینش و کاستی ها و نواقص طرح ، حکایتی است از همان زنجیره درد .

از ورودی میدان مجلس و عشرت آباد که گویی فراز و فرود های آسفالت سرسره ای بچه گانه را به یاد می آورد و در راستای نگاه درمانی درمان شهر مراغه سیستم گوارش مردمانش را وادار به فعالیت و هضم خورده هایش می کند تا کوچه پس کوچه های شهر . ( هرچند به جرأت می توان ادعا کرد که در حوزه داخل شهری اقدامات خوبی در این زمینه ها صورت می گیرد ولی در  حوزه خارج شهر و تحت وظایف اراده راه و شهرسازی خیلی ضعف های اساسی و چالش برانگیز وجود دارد .)

می رسیم به پل جهاد : کدام انسان منصف با عقلی است که این نقطه درد را نادیده بگیرد . راستی براساس کدامین استدلال ها و نگاه ها این پل را ایجاد کردند . تمام ماشین هایی که خسته و کوفته به پل رسیده اند اینک باید در تک لاین منتهی به سمت راه آهن صف ببندند درد از این بالاتر که هیچ گونه نگاه عاقلانه و مسئولانه و متعهدانه و دور اندیشانه در ساخت این پل که نبودنش چه مراتب از بودنش بهتر است وجود ندارد .

چقدر تاریخ این شهر پر است از دست اندازی به بیت المال مردمانش ؛ تنهاترین استدلال ساخت پل جهاد را باید در این واژه پیدا کرد : اولین و تنها ترین پل رو گذر چنوبی استان آذربایجانشرقی

شروعی دوباره به دردی دیگر ، بی شک با نگاه عاقلانه و مدبرانه ، ایجاد و ساخت کارخانه ها و مراکز تولیدی با توجه به موقعیت و بافت اقلیمی و جغرافیایی شهرها صورت می گیرد که توجه به این مقوله علاوه بر رونق هر چه بیشتر این مراکز ، باعث عدم تخریب فضای زیست محیطی شهر می گردد . با نگاهی به کارخانه های موجود در شهر می توان این دست اندازی به فضای زیست محیطی را به نظاره نشست . کارخانه کاوه سودا ، کاغذسازی ، شیشه سازی که درست در تقابل با موقعیت اقلیمی و باغ شهری مراغه ایجاد شده است . چه باغ های سرسبز و چه خانواده هایی که بخاطر نگرش کاسبکارانه و سود جویانه مسئولانش دچار آسیب و درد شده اند از سه راهی یوسف آباد گرفته تا محل احداث کارخانه که باغ های اطرافش را تخریب کرده است .

یکی دیگر از نقاط آسیب زا ، پروژه احداث خیابان جام جم است که ماحصل آن تخریب اماکن و بافت تاریخی شهر در طول چندین سال و تبدیل بافت سنتی آن به بافت به اصطلاح مدرنیته است آری چطور می توان قبول کرد که خیابان جام جم در قدوقواره اتوبان باشد و بقیه خیابان ها در همان قدوقواره دوران پیدایش . آری باید از اتوبان جام جم وارد کوچه خیابان های دیگر شهر شد.

یکی دیگر از موارد درد در یتیم خانه مراغه،کم همتی مسئولان  ذیربط در بحث  تعداد نمایندگان حوزه انتخابیه شهر است که سال های متمادی مغفول ٌ عنه مانده است . چطور شهر های هم جوار که روزگاری از توابع این شهر بودند هر کدام به تنهایی یک نماینده در خانه ملت دارند و بعضاً دو نماینده را هم دارا هستند ولی این شهر با احتساب شهرستان عجب‌شیر و خراجو ، همچنان تک نماینده است . بی شک توجه جدی به این امر میتواند زمینه ساز پیشرفت روز افزون شهر گردد.

یکی دیگر از موارد مورد توجه در شهر ، توجه به جنبه زیارتی آن است . وجود دو امامزاده جلیل القدرکه میتواند بستر ساز توسعه و پیشرفت مادی و معنوی و جذب گردش گر و مسافر گردد . متأسفانه با نگاهی به وضعیت ورودی امامزاده ابراهیم جکان و همچنین قلع و قمع های بی رویه ای که به تازگی صورت گرفت و همچنین مناره‌های ناقص و خشک و بی روح امام زاده سید محمد که بی شک اگر تکمیل گردد جون نگینی خواهند درخشید ، نشانگر عدم توجه جدی نسبت به موقعیت زیارتی شهر عزیزمان مراغه باشد .

عدم وجود کمربندی و کنار گذر شهری یکی دیگر از آسیب ها و آفاتی است که بی شک می تواند بستری برای شکوفایی حمل و نقل در حوزه  شهر گردد . و ده ها نکته چالش‌برانگیز دیگر که مجالش نیست و حکایتی دیگر را می‌طلبد…!

امید آن‌که در این چند صباح مسئولیت دنیایی ، وجهه همت خویش را خدمت به محرومین و دل‌شکستگان و تلاش در مسیر اعتلا و پیشرفت شهر گردانیم .

و این نکته را بدانیم که در نظامی خدمت می‌کنیم که متعلق به یاد امام زمان (عج) است ، نظامی که ثمره خون شهیدانی است که از زن و بچه و زندگی خویش می گذرند تا این نظام دچار آسیب نشود.

آن‌وقت است که از سر شوق و اخلاص و دلدادگی در مسیر خدمت به بندگان خدا قدم بر خواهیم داشت.

سخن خویش را با این فرمایش امام راحل (ره) به اتمام می رسانیم که فرمودند : صاحب این مملکت امام زمان (عج) است و شما با دل محکم مشغول کارتان شوید و از هیچ مسئله ای نترسید .

آری ما کارگزار امام زمانیم و باید در سمت‌ و سوی نگاه آن عزیز قدم برداریم . مهم نیست در عراق باشی یا در شام ، در تهران باشی یا در مشهد ، در میانه باشی یا در مراغه … بلکه مهم این است که محض رضای خدا در مسیر اعتلای ارزش‌ها و اسلام و قرآن و حرکت جهادی و انقلابی قدم برداریم .

رامین فتحی – کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی

انتهای پیام /