جریان غدیر که ادامه طریق توحیدی انبیای الهی است و بدون آن دین اسلام ناقص و ابتر است از صدر اسلام تا کنون مورد مخالفت و کارشکنی کسانی قرار گرفته است که برای حفظ منافع دنیایی خود از هیچ حرکتی برای خاموش کردن این فرمان صریح الهی کم نگذاشته اند .

۱۱۲۸۵۶۶۱۳۳۸۱۲۴۳۹۴۸۲۸۱۱۸۴۳۳۲۱۶۳۳۸۱۵۱۶۶

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رصدمراغا ؛ در واپسین روزهای عمر پر برکت پیامبر (ص) دین مبین اسلام در مرحله ای قرار گرفته است که با عبور از آن به عنوان دین برگزیده خداوند سبحان و کامل کننده حرکت تمامی انبیای الهی است که در هر دوره ای تلاش کرده اند بشریت را به سمت توحید دعوت کنند .

این جریان مهم و سرنوشت ساز باید هنگام بازگشت رسول الله از حجه الوداع در منطقه ای به نام غدیر خم اتفاق بیفتد ؛ وقتی کاروان ها به غدیر خم می رسند نبی مکرم اسلام دستور توقف به کاروان حجاج داد و کسانی که از پیش رفته بودند را باز خواند تا همه در این محل جمع شوند و امری مهم را به مسلمین ابلاغ کند تا پس از آنحضرت گمراه نشوند و قدم در راه اشتباه نگذارند ، این فرمان چیزی جز دستور  الهی نبود که بر پیامبر فرمودند: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ، طبق این آیه اگر پیامبر (ص) این پیام را به امت ابلاغ نکند رسالت الهی را به انجام نرسانده است و دین اسلام ناقص و ابتر خواهد ماند ؛ می شود به صراحت از این آیه درک کرد که امامت جزی از اصول دین اسلام و خواست پروردگار و رسول الله بوده است که با کارشکنی ها و بیعت شکنی ها آنهم توسط کسانی که به امیر المومنین تبریک گفته اند اتفاق افتاده است.

چند ماه پس از آنک رسول الله دعوت حق را لبیک گفتند در حالیکه سر ایشان بر زانوی امیرالمومین بود ، در سقیفه بنی ساعده کودتایی در حال اتفاق بود که تنها سه نفر از مهاجرین در آنجا حضور داشتند که شامل ابوبکر ، عمر و ابو عبیده جراح بود ، در سقیفه بنی ساعده که سایبانی بود برای یک قبیله جمعی از انصار گرد آمده بودند و می گفتند تکلیف ما پس از رسول الله چه خواهد بود ، در این میان این سه مهاجر خود را رساندند و با تعارف و استناد بر اینک پیامبر فرموده اند که ائمه بعد از من از قریش خواهند بود و اینک این شخص باید مهاجر باشد و با استناد به السابقون السابقون به دلیل سن بیشتر ابوبکر به انتخاب ابوبکر در غیاب امیرالمومین به خلافت مسلمین پرداختند و در فضایی بسته که هیچ‌کس حق سخن گفتن نداشت به جمع آوری بیعت از مردم پرداختند ؛ جالب این است که انتخاب جانشین پیامبر در مسجد النبی که مرکز حکومت اسلامی و اتخاذ تصمیمات نظامی بود صورت نگرفت ، با این حال امیرالمؤمنین چهل شبانه روز با زهرای مرضیه (س) به درب خانه ها می‌رفت تا یادآور روز غدیر شود ، تا اینکه سرانجام مجبور به سکوت در مورد حقی که ازجانب خداوند برایشان نهاده شده بود شدند و فرمودند : ترسیدم که مردم از دین خدا برگردند ، و در ادامه تا روزی که خود آن حضرت به خلافت برسند با خلفای قبل از خود همکاری کردند و آنان را یاری نمودند تا مشکلات مسلمین در بند گره های کوچک و بزرگ نماند اما اینها تنها نشانه های مظلومیت و تنها بودن آن حضرت و امامان بعد از ایشان نیست ، پس از بیست و پنج سال از وفات پیامبر اکرم مردمی که گویا به تازگی از خواب غفلت بیدار شده اند به منزل علی آمدند تا با آن حضرت بیعت کنند،اما بسیاری چون طلحه و زبیر با وسوسه های نفسانی پا در این میدان گذاشتند و پس از آنک متوجه شدند عدل علی در موازات عدل الهی و رسول الله است به ایجاد تشنج در جامعه مسلمانان پرداختند.

می‌شود گفت یکی از دلایلی که باعث شد ظالمین حکومت امیرالمومین را بیش از پنج سال تحمل ننمایند عدلی بود که آن حضرت در دستور کار حکومت خود قرار داده بود و همه را براساس آیه کریمه یکسان می‌دانست مگر اینکه کسی در تقوا پیشی داشته باشد و این عدلی بود که عاشقان آن حضرت را همواره در قالب شیعیان امیر المومنین و اهل بیت در آرزوی تشکیل حکومت عدل تا به امروز هدایت نموده است.

شاید بسیاری از ما با خود بگوییم که”کاش در ان روزگار بودیم تا به یاری مولایمان می‌شتافتیم” ولی آیا دفاع از حق و ولایت فقط منحصر در امیرالمؤمنین است ؟ همان کج فهمی ها و دنیاطلبی هایی که بیست و پنج سال ایشان را خانه نشین کرد و در آخر هم با شمشیر زهرآلود فرق برادر و وصی رسول الله را شکافت طولی نکشید که فرزند پیامبر را به مسلخ کربلا کشاند . تمامی این ها یادآور جمله معروف”کل الیوم عاشورا کل الارض کربلا”است ، زیرا این مقابله ها با امیرالمومنین تنها محدود به آن روزگار نیست و تاریخ به شکل‌های مختلف تکرار می‌شود و کسانی که پیرو مکتب امیرالمؤمنین و رسول الله هستند همواره تحت هجوم غاصبان جایگاه رسول الله و جانشینان بر حق او بوده اند به طوری که مسئله ی شیعه بودن و مبارزه با ظلم جزء نقاط تمرکز ظالمان برای عدم تحقق عدل و عدالت بوده است.

شاهد و گواه بر این ادعا در تاریخ تشیع بسیار است تا جایی که گذشته از ظلم هایی که به ائمه در طول تاریخ و زندگی پر مشقت آن ها روا شد در عصرها و دوران های بعدی نیز حتی برای کسانی که کوچکترین خدمات را برای شیعیان انجام داده اند اتفاق افتاده ، به دور از حوصله و فرصت است که در این مقال به تمامی آنان اشاره کرد از این رو می توان به حکومت شیعی صفویان  که پس از هشت ونیم قرن بعد از اسلام ایجاد شد و کمتر توجهی به آن شده است اشاره کرد . سلطنت صفویان که به دست شاه اسماعیل صفوی که تبار وی به شیخ صفی‌الدین اردبیلی می‌رسد و توانست ایران را تحت پرچم خود درآورد و ملوک الطوایفی را براندازد و سیاست تمرکز را انتخاب نماید و زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور انتخاب نماید و مذهب رسمی کشور را شیعه عثنی عشری انتخاب نماید شروع شد و با مقابله های عثمانیان که خود را نه تنها سلطان جهان بلکه خلیفه برحق مسلمین می‌دانستند روبرو شد تا هم از گسترش و قدرت گرفتن حکومت نوپای شیعیان جلوگیری شود و از دیگر سو نیز ایران را که روزگاری تحت سلطه عباسیان و بنی‌امیه غاصب بود باری دیگر به سلطه‌ی خود درآورند.

سؤالی که پاسخ به آن خالی از لطف نیست این است که چرا فقهای شیعه با سلطنت صفوی همراه شدند درحالی‌که فقه شیعه با سلطنت مخالف است و اساسش بر ظهور حضرت ولی امر است؟ در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت :

  • فقهای شیعه در اصل همواره برای حفظ منافع شیعیان با حکومت‌ها همکاری می‌کردند

۲- تفاوت عمده صفویان با سایر حکومت‌ها  از این حیث بود که اولاً کل ایران را متحد کرده‌اند و ریشه‌ی ایرانی داشتند و از دیگر سو اینکه مذهب رسمی کشور را شیعه اعلام کرده بودند

۳- اجازه فعالیت‌های فقهای شیعه در امر حکومتداری و مشاوره دادن به پادشاهان

۴- مقابله پادشاهان صفوی افشاریه و زندیه و گاها قاجار با دشمنان اهل بیت و تشیع

 

مخالف و توطئه دشمنان برای مقابله با همه گیر شدن تشیع در هیچ زمانی فروگذار نشده است تا جایی که پس از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی از همان روزگار حمایت غرب و مقابله ی وهابیت با تشییع با شکلی جدید نمود پیدا کرد تا جایی که امروز شاهد حمایت‌های بی‌دریغ وهابیت از تکفیری‌ها برای شکستن کمر سوریه شیعه هستیم ، اما امروز نه تنها وهابیت به مقابله با تشییع پرداخته بلکه جهان استکبار در حمایت از این کشور غاصب در حمله به یمن و به خاک و خون کشیدن مردم مظلوم آن سندی دیگر بر جنایات خود به جامعه بشر ارائه داده است.حق طلبی و روحیه اعتراضی شیعیان در مقابل ظلم که در طی قرن‌ها تشکیل یافته است سبب شده است که دشمنان راستین اسلام که خود را در قالب‌های مختلف و گاها اسلامی به نمود می‌رسانند سعی به تقابل با پیروان راه حق نمایند،همین حق‌طلبی و مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم چه در دوران امیرالمؤمنین و دیگر ائمه چه در دوران‌های بعدی تا پیروزی انقلاب مردمی اسلامی سبب دشمنی ها از جانب کسانی شده است که منافع خود را در نبود همین باورهای شیعیان میابند.

کلام آخر : الحق والنصاف که کل الیوم عاشورا کل الارض کربلا،اگرامروزماهم همانند بیعت شکنان باامیرالمومنین ازهر ظلمی چشم پوشی کنیم و سکوت،مانند این است که رهبرمان چون امیرالمومنین به مانند بیعت شکنان در آن دوران تنها گذاشته‌ایم پس باید فریاد انزجارمان از ظالمان و غاصبان و مانعان ظهور حضرت ولی امر اعلام داریم و هم در حمایت از کشور برخیزیم تا دشمنان جرأت فکر کردن به آنچه در طول تاریخ علیه شیعیان کرده‌اند را هم نتوانند بکنند.

احمدروح فروزنده